راننده و مسافر هر دو شاکی هستند
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۷۶۲۷۹
راننده تاکسی اینترنتی که با شکایت یک دختر جوان مبنی بر ربوده شدن از سوی وی به پلیس فتا احضار شده بود نه تنها منکر اتهام خود شد بلکه از دختر جوان به اتهام نشر اکاذیب، تهمت و افترا شکایت کرد.
به گزارش ایران، چند روز قبل دختر جوانی با انتشار یک کلیپ در فضای مجازی مدعی شد از سوی راننده تاکسی اینترنتی ربوده شده و مرد جوان با توهین وی را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از انتشار این کلیپ سرهنگ رامین پاشایی، معاون اجتماعی پلیس فتا ناجا توضیحاتی درباره زوایای اصلی این ماجرا و کلیپ منتشره مبنی بر «اذیت و آزار دختر جوان توسط یکی از رانندگان شرکت تاکسیرانی اینترنتی» ارائه داد.
وی در تشریح این خبر اظهار داشت: دختر جوان که ساکن تهران بود اظهار داشته «پس از ثبت سفارش به مقصد تعیین شده در طی مسیر توسط راننده مورد اذیت، آزار و توهین قرار گرفته است»، بنابراین موضوع در دستور کار این پلیس برای رسیدگی قرار گرفت.
با هماهنگی مقام قضایی راننده خاطی مورد شناسایی قرار گرفت و پس از احضار به پلیس فتا و تفهیم اتهامات وارده، وی منکر هر گونه ارتکاب موارد اتهامی شد و گزارش دختر جوان را کذب اعلام کرد و حتی از وی با عنوان «نشر اکاذیب، تهمت و افترا» اعلام شکایت کرد.
وی ادامه داد: با توجه به طرح شکایت از طرف راننده مربوطه و نظر به مستندات موجود، سیر مراحل قضایی، فنی و انتظامی در خصوص پیگیری پرونده به منظور مشخص شدن زوایای این پرونده از سوی طرفین، در پلیس فتا تهران بزرگ در حال رسیدگی است که با بررسی کارشناسان پلیس فتا ظرف چند روز آینده اطلاعرسانی از جزئیات این پرونده انجام خواهد شد.
این مقام انتظامی، یکی از اولویتهای اصلی شرکت تاکسیرانی اینترنتی که در کشور مشغول به فعالیت هستند را نظارت و پایش مستمر رانندگان تحت اختیارعنوان کرد و از هموطنان خواست در صورت مواجهه با موارد مشابه و هر گونه تخلفات احتمالی موضوع را از طریق سایت رسمی پلیس فتا به نشانی www.cyberpolice.ir یا شماره تلفن 096380 برای پیگیری به پلیس فتا گزارش دهند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: قرارداد الجزایر سم رایسین قتل عام صبرا و شتیلا مکانیسم ماشه حیران هفته دفاع مقدس راننده مسافر شاکی قرارداد الجزایر سم رایسین قتل عام صبرا و شتیلا مکانیسم ماشه حیران هفته دفاع مقدس دختر جوان پلیس فتا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۷۶۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
چند سال قبل، تلفن کشیک قتل پلیس آگاهی را تحویل گرفتم. هنوز دقایقی از تحویل تلفنهمراه نگذشته بود که زنگ آن به صدا درآمد. پشت خط مامور یکی از کلانتریهای تهران بود.-«سلام کارآگاه در یکی از سطلهای زباله منطقهای در مرکز شهر چند قطعه از جسد مثلهشده یک زن را پیدا کردیم.»
با گرفتن آدرس محل کشف جسد، دستور دادم صحنه را حفظ کرده تا خودم به محل بروم و پزشکی قانونی و تشخیص هویت را هم خبر کنند. روز تعطیل بود و۲۰ دقیقهای به محل کشف جسد رسیدم.داخل یک سطل در سه نایلون زباله قطعات مثلهشده یک دختر جوان بود. دستور دادم گشتهای پلیس سایر سطلهای منطقه را جستوجو کنند تا اگر عضو دیگری وجود دارد کشف شود. نوع رها کردن جسد نشان میداد قاتل میخواسته پیکر مقتول کشف شود که آن را در داخل سطل رها کردهاست.تا تیم بررسی صحنه جرم و پزشک قانونی جسد را معاینه کند، خودم و دو مامور کلانتری سری به اطراف منطقه زدیم و دوربینهای چند خانه و مغازههای اطراف را چک کردیم که هیچ سرنخی به دست نیامد.حضور تیمهای پلیسی وپزشکی قانونی در باعث شد اهالی با کنجکاوی در محل جمع شوند، به همین خاطر بازپرس دستور داد جسد را سریع به پزشکی قانونی منتقل کنند که مردم با آن صحنه فجیع روبهرو نشوند. پزشکی قانونی اعلام کرد ۴۸ تا ۷۲ ساعت از وقوع قتل میگذرد و به احتمال زیاد مقتول ابتدا خفه شده و بعد جسد مثله شده است.با بررسی لباس مقتول متوجه شدیم مدرک شناسایی همراه جسد نیست اما ناخنهای این دختر دارای طرح خاصی بود.به ماموران کلانتری گفتم، به احتمال زیاد مقتول ساکن همان منطقه کشف جسد باشد. با عکس طرح ناخن به تمام آرایشگاههای زنانه محل سر بزنید و ببینید این طرح کدام ناخنکار است. ازسوی دیگر با بررسی پروندههای فقدانی مشخص کنند، در روزهای گذشته چه کسی با مشخصات دختر جوان اعلام مفقودی کردهاست.روز بعد یکی از ماموران تماس گرفت و گفت؛ به چند آرایشگاه سر زدیم که یکی مدعی شد این طرح را روی ناخنهای دختر جوانی به نام مرجان کار کرده است. با شناسایی او و بررسیهای پروندههای مفقودی متوجه شدیم پنج روز قبل مادر او گم شدن دختر ۲۰ سالهاش را اعلام کرده است.قرار شد آزمایش DNA گرفته شود تا مطمئن شویم جسد مثله شده متعلق به مرجان است.پس از تایید آزمایش، خانواده او برای تحقیقات مقدماتی به اداره قتل آمدند. مادر او که در شوک مرگ فجیع دخترش بود، شروع به حرف زدن کرد و گفت: چند روز قبل ساعت ۴ صبح دخترم گفت با دوستانش به کوه میرود. صبح زود از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. عصر هرچه زنگ زدیم پاسخگوی تلفن نبود و بعد گوشیاش خاموش شد. با دوستانش تماس گرفتم و فهمیدم دخترم پیش آنها نرفته و برنامهای هم برای کوه رفتن نداشتند؛ به همین دلیل گمشدن دخترم را به پلیس اطلاع دادم و با نامزدش مهران تماس گرفتم که او گفت اطلاعی از مرجان ندارد.دستور دادم پسر جوان احضار شود تا حضوری از او تحقیق کنم. ساعتی بعد پسر قد بلندی روبهرویم نشست و گفت که هیچ خبری از نامزدش ندارد و از شنیدن خبر مرگش در شوک است.به او گفتم فعلا از شهر خارج نشود و در دسترس باشد. با هماهنگی قضایی قرار شد، روز گمشدن مرجان آنتندهی موبایل خانوادهاش را بررسی کنند که ساعتی بعد اعلام شد گوشی مرجان و نامزدش در یک محل آنتندهی داشته است. با کشف این سرنخ، دستور بازداشتش را از بازپرس پرونده گرفتم. مهران بازداشت شد. از او خواستم واقعیت را بگوید که باز هم ادعاهای قبلیاش را تکرار کرد و مدعی بود در مرگ نامزدش هیچ دخالتی نداشته است.به او گفتم اگر واقعیت را بگوید به نفع خودش است که بعد از مکثی طولانی به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: روز حادثه با نامزدم قرار شد بیرون برویم و تفریح کنیم. صبح زود بود و او میخواست لباس بخرد اما همه جا بسته بود. یکدفعه دعوایمان شد و در اوج عصبانیت دستم را جلوی دهانش گرفتم. مرجان کبود و بیهوش روی زمین افتاد.تازه فهمیدم چهکار کردهام و برای خلاصی از جسد، آن رامثله کرده و درسطل زباله رها کردم. در این مدت با صحنهسازی سعی کردم خود را بیگناه نشان دهم اما خون مرجان دامن من را گرفت و دستگیر شدم. با اعترافات مهران، راز این جنایت هولناک فاش و متهم پس از تحقیقات روانه زندان شد.